شاخص مهم عزاداریِ سیاسی چیست؟
عزاداری غیرسیاسی چگونه است؟
عزاداری سیدالشهدا(ع) و مکتب امامخمینی(ره)
از همان اول انقلاب، یک جریانی میخواست عزاداریِ غیرسیاسی را ترویج دهد، و جریان دیگری هم عزاداری و گریه را از نظر سیاسیاجتماعی، مفید نمیدانست بلکه مضر میدانست؛ حضرت امام(ره) با هر دوی اینها مقابله کرد.
منبر یا روضۀ سیاسی، منبر یا روضهای است که ادامۀ راه امامحسین(ع) و ادامۀ دشمنی با امامحسین(ع) را هم ببیند و ادامۀ طرفداری از امامحسین(ع) را هم ببیند.این یک شاخص برای منبرِ سیاسی است.
ما در زیارت عاشورا میخوانیم: «انّی سلمٌ لِمَن سالَمَکُم» یعنی ما فقط با امامحسین(ع) «سلم» نیستیم، بلکه با کسانی که در مسیر او هستند نیز «سلم» هستیم و اهلبیت(ع) مکرراً این را به ما سفارش کردهاند.
ادامۀ ولایتمداری، ولایتمداری نسبت به ولایتمداران است، ادامۀ عزاداری برای سیدالشهدا(ع) هم عزاداری برای همۀ مظلومان عالم است.
اهلبیت(ع) فرمودهاند، هرکسی برای مظلومی از مؤمنین و شیعیان ما اشک بریزد، مثل این است که برای ما اهلبیت(ع) اشک ریخته است (امالی مفید/۱۷۵) اگر ما برای سیدالشهدا(ع) گریه کنیم اما به کسانی که امروز در راه سیدالشهدا(ع) دارند کشته میشوند، توجهی نداشته باشیم، این نامردی است!
اگر علیه حرمله و شمر، لعن کنیم و فریاد بزنید، اما علیه حرملهها و شمرهای زمان خودمان حرفی نزنیم، این نامردی است!
سیاسینبودن در هیئت، مثل این است که بگوییم: «یا امامحسین(ع)، کسانی که در آن زمان، شما را تیرباران کردند یا متوکل عباسی که در آن زمان، قبر شما را با خاک یکسان کرد، لعنت بر آنها باد، ولی الان اگر کسی بخواهد قبر شما را با خاک یکسان کند، من با او کاری ندارم!»
همین امروز اگر انگلیس خبیث با ایادیِ خودش میتوانست آیا -مثل متوکلِ عباسی- قبر امامحسین(ع) را با خاک یکسان نمیکرد؟!
آیا داعشیها را جز همین انگلیس و آمریکا درست کردند؟!
اگر نیروهای مقاومت نبودند، آیا داعشیها به دستور سرویسهای انگلیسی، قبر امامحسین(ع) را با خاک یکسان نمیکردند؟!
مگر میشود من به هیئت بروم و علیه شمر بن ذیالجوشن حرف بزنم، ولی نفرت خودم را از انگلیس خبیث، اعلام نکنم؟! در این صورت، اهلبیت(ع) از ما قبول نمیکنند.
علیرضا پناهیان برنامۀ جهانآرا - ۹۸.۶.۶ . شنیده شده
چرا از شب اول محرم عزاداری شروع میشود ؟
مگر امام حسین علیه السلام عاشورا بشهادت نرسید؟
قیل للصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک ! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام.فقال: ما هذا… إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا.
به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من به فدایتان شوم . وقتی کسی می میرد یا کشته می شود مجلس نوحه ای برای او می گیرند. ومن مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می کنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است.ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت (و نه با چشم بصر ) می بینیم پس اشک های ما سرازیر می شود.۱
چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع میشود؟
۱_ امام رضا(ع) میفرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده میشد و حالت عزادار به خود میگرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» (امالی صدوق/۱۲۸)
۲_ عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده میکنند. اگر عزاداری از روز عاشورا شروع میشد ذکر مصیبتها خیلی دردناکتر و غیرقابل تحملتر میشد.
۳_ یک دهه عزاداری قبل از عاشورا میتواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بیاحساس و بیتوجه باشند.۲
۱-خصائص الزینبیه، صفحه 49 . ثمرات الاعواد، صفحه 36و37
۲_ علیرضا پناهیان ۲۰ مهر ۹۴
باور داشته باشیم که خدا می بیند
در عیادتی که امروز مدیر و کادر مدرسه علمیه کوثر ورامین از موسس محترم حضرت آیت الله محمودی گلپایگانی (حفظ الله ) داشتند. حضرت آیت الله محمودی گلپایگانی در توصیه ای به طلاب محترم مدرسه علمیه کوثر ورامین با ذکر یک روایت بیان داشتند :
شخصی از امام جواد(ع) خواست او را پندی دهد. حضرت در پاسخ فرمود: اگر بگویم آیا میپذیری؟ گفت: بله.
فرمود : «اعلم انک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون : این را بدان که پیوسته در محضر دید خدا هستی. خوب توجه کن که چگونه رفتار میکنی.» (تحفالعقول ص ۴۷۸)
اگر انسان در تمامی حالات زندگی ، خودش را در مقابل چشم باریتعالی ببیند . اگر بداند چه تنها باشد و چه در جمع ، نزدیکترین به او خداست « اقرب من حبل الورید » گناه نخواهد کرد .
منشا تمامی گناهان انسان غفلت از خداست . انسان باید بداند که تمامی اعضای بدن او گواهان و شاهدان بر اعمال او هستند و خدا نیز از رگ گردن به او نزدیکتر است .
انسان باشعور
حسن روحانی: “من اگر بدانم به جلسهای بروم با کسی ملاقات کنم، که کشور من آباد میشه و مشکلات مردم حل میشه، دریغ نخواهم کرد”
بخشی از سخنرانی 4 ماه قبل رهبرانقلاب که در پاسخ به اظهارات امروز روحانی بازنشر شد:
مذاکره (بر سر نقاط قوت کشور) با کسی که آدم حسابی باشد غلط است، حالا این آمریکاییها آدم حسابی هم نیستند هیچ ایرانی غیرتمند و با شعوری نمیرود با این دولت کنونی آمریکا مذاکره کند…
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس تفسیر امروز خود در مسجد اعظم با اشاره به فرا رسیدن ایام مباهله اظهار داشتند:
از غريب ترين ايام زندگي ما ايام مباهله است. خيلي از ما عالمانه حرف ميزنيم و عوامانه فكر ميكنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست ميدهيم در حالی که آن اجزاي غير ركني را خيلي محترم ميشمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غير ركني است.
در نماز يك واجب ركني داريم يك واجب غير ركني، در خصوص امامت و ولایت نیز همين طور است؛ غدير جزء واجبات ركني امامت است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق ميكند. در حالی که نه رسانهها از او نام ميبرند و نه حوزهها خبري هست! آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن ميزنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.
وقتي مأمون(عليه من الرحمن ما يستحق) به وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) عرض ميكند به چه دليل علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) افضل است؟ ایشان ديگر نفرمود غدير، فرمود با ايه ﴿انفسنا﴾ ، خدا وقتي وجود مبارك حضرت امير را جان پيغمبر ميداند از اين بالاتر فضيلت فرض ميشود؟! «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» كه گفته ی خود پيغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علي جان پيغمبر است، کجا؟! و وجود مبارك امام رضا علیه السلام به اين استدلال كرد .
اما مطلب مهمّي كه در پيش داريم جريان مباهله است كه بيست و چهارم ذيحجّه روز مباهله است؛ اين روز را بايد گرامي بداريم، همه ما؛ چه حوزوي چه دانشگاهي، چه برادران و خواهران ايماني، از برجستهترين روزهاي سال، همين ۲۴ ذيحجّه است كه روز مباهله است. مسيحيها فكر ميكردند كه ـ معاذ الله ـ عيسي فرزند خداست مبتلا به تثليث شدند گفتند اب و ابن و روح القدس و مانند آن, آيه نازل شد: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ » سوره ماعده ، آیه ۷۳.
بعد در سوره مباركه «آلعمران» برهان اقامه كرد، فرمود چرا شما ميگوييد عيسي فرزند خداست؟ اگر ميبينيد عيسي فرزندِ پدري نيست فقط مادر دارد، مهمتر از آفرينش عيسي, بالاتر از آفرينش عيسي, دشوارتر از خلقت عيسي, جريان حضرت آدم(سلام الله عليه) است كه نه پدر دارد نه مادر: ﴿إِنَّ مَثَلَ عيسي عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ﴾ وقتي اين آيه در سوره مباركه «آلعمران» نازل شد، مطلب برهاني شد كه شما از استبعادتان بايد دست برداريد در برابر قدرت ذات اقدس الهي چه منعي است كه فرزندي را بدون پدر به دنيا بياورد؛ فرزندي كه نه پدر دارد نه مادر دارد آن را خدا خلق كرد، فرزندي كه پدر ندارد، ولي مادر دارد هم كاملاً ميتواند خلق كند: ﴿إِنَّ مَثَلَ عيسي عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون اين ميشود برهان مسئله.
. در آيه فرمود رسول من! حالا كه مطلب براي شما عالمانه ثابت شد، شما هم محقّقانه فهميديد عيسي موجودي است ممكن, مثل موجودات ديگر, فرزند خدا نيست ـ معاذ الله ـ فرزند مادر خودش است؛ لذا اصرار قرآن كريم در نام بردن حضرت ميسح اين است كه ميگويد: « عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ» غالباً نام مبارك عيسي را به عنوان اينكه فرزند مريم است اسم ميبرد «عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ» اين نكتهاي دارد وگرنه انبياي ديگر را به نام پدرشان يا مادرشان صدا نميزند مگر ضرورتي اقتضا بكند كه به نام پدر صدا بزنند؛ ولي با اين وجود در جريان عيسي ميفرمايد: «عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ», «إِنَّ مَثَلَ عيسي عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»سوره آل عمران ، آیه ۶۱.
اين مطلب برهاني را براي پيامبر تثبيت كرد؛ فرمود از اين به بعد «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» بعد از اينكه براي شما روشن شد طبق آيات قرآني و برهان الهي كه عيسي فرزند خدا نيست، فرزند مريم است و در قدرت الهي همه چيز آسان است با اينها احتجاج بكن! اين مطلب را به اينها بگو که اينها دست بر دارند، اگر دستبردار نيستند مباهله بكن! به هر حال راهی براي فصل خصومت هست.
اين روز متأسفانه در نزد ما خيلي جلال و شكوه ندارد، درست است غدير مسئله خاص است؛ ولي قبل از جريان غدير آيه قرآن صريحاً از وجود مبارك علي بن ابيطالب به عنوان جانِ پيغمبر ياد كرده است: «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم » هم مفسّران بالاتفاق بر اين هستند، يك; هم روايات اهل بيت بالاتفاق بر اين است، دو; هم تاريخنگاران بالاتفاق اين مطلب را نوشتند، سه گروه گفتند علي بود و فاطمه بود و حسن و حسين بودند در جوار رحمت پيغمبر(عليهم آلاف التحيّة والثناء). كليد غضب به دست اينها شد فرمود ما اين كار را ميكنيم؛ البته خدا فرمود, فرمود بگوييد ما لعنت خدا را بر كاذبين قرار ميدهيم اين كم حرفي نيست. شما درباره فرشتهها به زحمت چنين آيهاي پيدا ميكنيد كه فرشتهاي بگويد من لعنت خدا را بر فلان قوم قرار ميدهم؛ اين بايد به اذن باشد: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ»، «كاذب» يعني كسي كه ادّعاي باطلي دارد ما ادّعاي صحيح داريم شما ادّعاي باطل داريد ما لعنت خدا را بر كسي كه ادّعاي باطل دارد قرار ميدهيم.
اين روز مباهله روز علمي است اين بِهال يك روز تحقيقي است اين نظير «وَ لَا يَنْقُضُ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّك » نيست كه بعد از چند سال فهمش آسان باشد، اين يك مسئله دقيق عقلي كلامي است و فخر ماست. قبل از جريان غدير، ذات اقدس الهي وجود مبارك حضرت امير را به منزله جان پيغمبر حساب كرد؛ اينكه تعبير شاعرانه نيست, تعبير تبليغي نيست يك چيز عظيمي است؛ منتها ما شيعهها متأسفانه از اين مفاخرمان خبري نداريم، ۲۴ ذيحجّه هم همينطور ميآيد و ميگذرد.
بنابر اين بيست و چهارم ذیحجه از اعياد برجسته ماست، جريان مباهله از مقتدرترين بحثهای کلامی ماست.
دیده شده در http://javadi.esra.ir/
روز مباهله
مباهله یعنی طرفین، یکدیگر رو لعن میکنن، و اگه لعن روی هر کدوم اثر کرد، اون طرف دروغگوئه پيامبر خدا (ص) به مسیحیان نجران فرمود: با من مُباهله كنيد! اگر من راستگو باشم لعن و نفرين، شما را مى گيرد و اگر دروغگو باشم لعن ونفرين، مرا مى گيرد. آن ها پذیرفتند! صبح كه شد نزد پيامبر خدا آمدند، ديدند آن حضرت، عزیزترین افرادش یعنی اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين (ع) را همراه خود آورده است. آنان ترسیدند و به رسول خدا گفتند: با تو صلح مى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار! ۱
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی الحجه بنابر مشهور روزی است که مباهله حضرت رسول با مسیحیان نجران در آن اتفاق افتاده است و نیز در این روز بود که حضرت امیرالمؤمنین در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد و آیه «انما ولیّکم الله» در شأن ايشان نازل شد. در این روز چند عمل وارد شده است:
۱_ غسل ۲_ روزه ۳_ دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیت و ثواب ۴_ خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحر ماه رمضان است؛
۵_بخواند دعایی را که شیخ و سید روایت کرده اند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اول آن «الحمدلله رب العالمین» است همچنین صدقه دادن به فقرا بعنوان پیروی از امیر المومنین علیه السلام و زیارت ایشان و بهتر است در این روز زیارت جامعه خوانده شود ۲
چرا ائمه اطهار (علیه السلام)، فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) محسوب می شوند؟
روزی هارون الرشید، امام کاظم (علیه السلام) را به کاخ خویش دعوت کرده و از آن امام می خواهد جواب سوالات خود را بدهد. یکی از سوالات هارون، این بوده است که: چرا با وجود اینکه نسل از پدر منتقل میشود، شما خود را فرزندان رسول خدا (ص) مینامید؟ در صورتی که شما از فرزند علی بن ابی طالب (علیه السلام) هستید و نه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) امام کاظم (علیه السلام)، با چند مثال و استدلال برمبنای قرآن کریم، این امر را ثابت میکنند که آنها فرزندان رسول خدا هستند. از جمله یکی از این استدلال ها، استناد ایشان به آیه مباهله بوده است. و این نکته که کسی ادعا نکرده که جز علی بن ابی طالب (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، فرد دیگری همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است.
پس طبق آیه مباهله، علی بن ابی طالب مصداق نفس پیامبر (ص)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) مصداق زنان و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)، مصداق فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند. در نتیجه امامان دیگر نیز که فرزندان امام حسین (علیه السلام)اند، از نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) محسوب شده و فرزندان رسول خدا هستند.۳
۱_ تفسير القمّی: ۱/۱۰۴ ، روایتی از امام صادق علیه السلام
۲_ مفاتیحالجنان ، شیخ عباس قمی
۳_بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 48، ص 128
استاد پناهیان در مورد زنان چه گفت؟
اصلاحطلبان چند روز گذشته با تقطیع این سخنرانی آن را توهین به زنان وانمود کرده بودند!
و حالا ضدانقلابها شایعه ترور استاد پناهیان رو منتشر کردند… اتحاد ضدانقلاب با اصلاحطلبان علیه نیروهای انقلابی در آستانه انتخابات دوباره شکل گرفته
زنان قدرت زبان دارند
هشت راه برای این که فرزند شما خجالتی نباشد
1_ انسان با تمرین کردن کامل می شود :
هر اندازه کودک شما در مکان های عمومی بیشتری حضور یابد ، احساس راحتی بیشتری خواهد کرد . این بدان معنا نیست که کودک خود را مجبور کنید تا در فعالیتی شرکت کند یا اصرار بورزید که او باید بدون شما به جشن تولدی برود . برعکس ، فرزند خود را یعنی کنید تا در کنار شما روابط اجتماعی را فراگیرد .
به شما توصیه می کنم هر چه سریعتر در مکان های اجتماعی حضور یابید تا زمینه آماده سازی فرزند خود را فراهم سازید . سپس به او اجازه دهید تا با با سرعت خود ، اجتماعی شود .
۲_ با احساس همدردی کنید :
برای همه ما گاهی اتفاق می افتد که وقتی در مکان اجتماعی خاصی حضور می یابیم احساس ناراحتی می کنیم . شما می توانید تجربه شخص خود را برای او بازگو کنید تا متوجه شود که او در این زمینه استثنا نیست .
۳_ در منزل برای او مهمانی ترتیب دهید :
بچه های دیگر را به منزل خود دعوت کنید تا فرزند شما این توانایی را پیدا کند و با دیگران ارتباط برقرار کند . این عمل باعث می شود تا در مکان های اجتماعی خارج از خانه نیز شرکت نماید .
۴_ با دقت به حرف های او گوش دهید :
هنگامی که او با شما مشغول صحبت کردن است کاملا به او توجه کنید . این عمل به فرزند شما نشان می دهد که شما چقدر به گفته های او علاقمند هستید و به شکوفایی او نیز کمک بسزایی خواهید کرد .
۵_ به او برچسب نزنید :
بچه ها سرشار از شگفتی هستند ؛ بنابراین بسیار مهم است که اجازه ندهید پشت برچسب هایی مانند « خجالتی » پنهان شوند . چه بسا همین امر باعث تحقق بخشیدن پیشگویی شما باشد .
۶_ خجالتی بودن را با نیاز فرزندتان به تنهایی اشتباه نگیرید :
فرزند شما می تواند تصمیم بگیرد که به تنهایی به دستشویی برود و یا خود لباسش را بپوشد . به نظر او احترام بگذارید و اگاه باشید که این امر هیچ ارتباطی با کمرو بودن ندارد .
۷_به علایم هشدار دهنده کمرویی توجه کنید :
اگر بعد از سال های کودکی ، کمرویی منجر به شرکت نکردن در مکان های اجتماعی شود ، موضوع را با مشاورین خانواده مطرح کنید تا تشخیص دهند که آیا این کمرویی نشانه مشکل دیگری از قبیل اضطراب ، خود کم بینی و یا نگرانی از جدایی است یا خیر ؟
۸_ برای تغییر دادن فرزند خود توانایی های او را باور کنید :
اگر معتقد باشید که فرزندتان توانایی ایجاد تغییرات مثبت را دارد به او کمک خواهید کرد که احساس آرامش بیشتری کند .
هر اندازه او بیشتر پذیرفته شود و احساس آرامش بیشتری کند سریعتر جایگاه اجتماعی خود را کسب خواهد کرد .
اگر فرزند مستعد به کمرویی شما باعث ایجاد اضطراب در شما شده است ، گفته زیر به شما یاری می کند که مسایل را دقیق تر ارزیابی کنید؛
« کمرویی نشانه حساسیت است و حساسیت نیز بسیار عالی است چرا که منجر به همدلی و همدردی خواهد شد ،»
منبع : راهنمای خانواده ( راز شاد زیستن و خوشبختی در کانون گرم خانواده ، امیر ملک محمودی ، نشر منشور وحی ، ص ۲۱۴_ ۲۱۵
انتقاد تند محمد یزدی از آملی لاریجانی و اشاره به نامه او به مقاممعظم رهبری؛ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید
شیخ محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین و عضو فقهای شورای نگهبان یکشنبه هفته گذشته در دیدار با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم انتقادات تندی را از رئیس جمهور حسن روحانی، صادق آملی لاریجانی رئیس پیشین قوه قضائیه و محمدجواد علوی بروجردی بیان کرده است.
به گزارش جماران، کانال فرید مدرسی به نقل از ارگان اساتید و نخبگان بسیجی حوزه نوشت:وی خطاب به روحانی ادعا کرد:
«چطور کسی که تنفیذ ولایت را دارد، جرأت کرده و کارهای خلاف امر رهبری را میکند؛ مثل مخالفت درباره فضای مجازی و… اگر نمیتوانی مملکت را اداره کنی، برو کنار. این برو کنار را چه کسی باید بگوید؛ در درجه اول حوزه باید بگوید. بعد از نظر قانونی باید دیوان عالی قضایی بگوید. بعدش هم مجلس بگوید ولی متأسفانه میبینیم مجلس هم وضعیت دیگری دارد! او همچنین خطاب به صادق آملی لاریجانی نیز گفته است: هرچند در مسالهای نظر ولیفقیه خلاف عقیده من باشد، موظفم که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن حرمت ولایت و حاکمیت است. فلانی میگوید اگه این کار را نکنید نجف میروم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید. رییس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! آیا ارث پدرت بود؛ از کجا آوردی ساختی؟»
این اظهار نظر در حالی صورت گرفته است که روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام نگارش این نامه توسط صادق آملی لاریجانی را تکذیب کرده است.
محمد یزدی همچنین خطاب به محمدجواد علوی بروجردی از فضلای حوزه علمیه قم نیز گفت: بعضی اگر یک روزی رسما اعلام مرجعیت کنند، اگر زنده باشم، رسماً جلویش را میگیرم و اعلام رسمی هم میکنم؛ واقعا در حوزه چه کسی باید با این مساله برخورد کند؟!
نوه مرجع بودن که دلیل شرعی برای مرجعیت نیست؛ کسی نگفته هرجا فلانی نوه مرجع شد، میتواند مرجع باشد… اگر کسی توان علمی او محرز نشود و وارد این عرصه شود، مجبور میشوم رسما اعلام کنم که ایشان حق ادعای مرجعیت ندارند؛ چون هیچ جایی توان علمی او را تایید نمیکند؟
مگر میشود هر روز یک نفر ادعای مرجعیت کند. اگر چنین فردی تابلو هم بزند، تابلویش را پایین میآوریم؛ هیچ تعارفی هم نداریم، چون مرجعیت نمیتواند بازیچه باشد. چهار، پنج مرجع داریم که از طرق شرعی مرجع شدهاند، کافی هستند. همه که نباید فقیه و مرجع بشوند… صیانت از مرجعیت باید رعایت شود، کمیسیون صیانت از مرجعیت مصوب جامعه مدرسین و مورد تایید پنج مرجع است که یکی از آنها مقام معظم رهبری است و حتی مراجع اخیر هم که فوت شدند، در آن زمان تایید کردند لذا پنج مرجع تایید کردهاند و هفت هشت عضو هم دارد… متاسفانه گرایش به عناوین، ظواهر و القاب [در حوزه] زیاد شده است؛ بعضی ضوابط حوزوی بزرگان زیر پا گذاشته شده است.
به گزارش جماران، چند روز قبل بود که فقیهی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در مصاحبه ای از نقش محوری این تشکل در اعلام مرجعیت و ضرورت اخذ مجوز از آن برای چاپ رساله سخن گفته بود که واکنش هایی را در پی داشت.
بر اساس این گزارش، یزدی همچنین خطاب به حاضرین در جلسه گفته است: کارهایی که در بسیج اساتید انجام میدهید کارهای بسیار خوبی است. حوزه را شما به کمک اساتید انقلابی که بعضیشان را میشناسم، میتوانید کمک بدهید و به کمک اینها نگذارید حاکمیت آهسته آهسته تحتالشعاع قرار گیرد.
نگذارید حکومت اسلامی تضعیف شود و حوزه یک حوزه مخالف حکومت که نه؛ بلکه حتی بیتفاوت نسبت به حکومت بشود. حوزه باید بهترین و بیشترین پشتیبان حاکمیت باشد.
فرید مدرسی روزنامه نگار در کانال خود با اشاره به انتشار تنها تصویر مربوط به این دیدار نوشت: تنها تصویری که از این جلسه منتشر شده که حاضران جلسه، جز یکنفر مشخص نیستند.
کنار محمد یزدی، محمدحسن نبوی، معاون فرهنگی-تبلیغی حوزههای علمیه نشسته است که گویی اینجا در مقام رئیس مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم آمده است. او نزدیک به دو دهه در مرکز مدیریت حوزههای علمیه حضور دارد.
چرا امام حسین در روز عرفه حج را رها نمود و به طرف کوفه رفت؟
از جمله اتهامات به شیعیان در خصوص تصمیم امام حسین است .آنان می گویند رها نمودن در وسط کار خلاف شرع است .چرا امام حسین روز عرفه و قبل از عید قربان مکه را ترک گفت؟
این سخن مشهور که امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد(1).
در حالىکه اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى حجه آغاز مىشود. بنابراین، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داد. چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمىشود.
در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام(ع) سخن به میان آمده است.(2)
گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب ها مانند الارشاد شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد . طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند. (3)
ولی به نظر بعید می آید که حضرت به احرام حج محرم شده باشد، چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد ، روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می شود . جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست.
برای تایید این مطلب روایاتی درکافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(4) از امام صادق نقل شده : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد، در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.
از این روایت بر نمی آید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد. در روایت دیگر امام صادق فرمود :قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛(5)
امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد . سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد . کسی که نمی خواهد حج انجام دهد ،می تواند عمره انجام دهد .
مسلماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.
اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى شروع اعمال حجّ نیست. شاید وقتی که خبر دار شد نیروهای مخفی یزید قصد ترور حضرت را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد .در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه به سوی عراق از مکه خارج شد .
با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکّه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است - ناگهان مکّه را ترک کرد؟
مىتوانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:
1- احتمال خطر جانى از برخى عبارات امام - که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن حضرت از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر مىآید که امام ماندن بیش تر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست؛ چنان که در جواب ابن عباس مىفرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است»(6)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند» (7)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد .(8)
بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام در مکّه فرستاد. (9)
2- شکسته نشدن حرمت حَرَم در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام وجود داشت که نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد. حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او - که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست - به صراحت بیان مىدارد. ایشان در جواب ابن زبیر مىفرماید:.«پدرم (على) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله او حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(10)
پی نوشت ها:
1. وقعه الطف ،ص147. 2 . وسائل الشیعه، ج 1، ص 246، کتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3. 3 . شیخ مفید ، الارشاد ج 2 ص 68 . 4و5. الکافی ج : 4 ص :536. 6.ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159. 7.وقعة الطف، ص 152. 8.سید بن طاووس، لهوف، ص 82.. 9.همان،ص82. 10 . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546.
<< 1 ... 41 42 43 ...44 ...45 46 47 ...48 ...49 50 51 ... 254 >>